خلاصه داستان: روپ و پدرش برای مداوا به شهر می آیند و رشما عاشق روپ می شود. روپ عاشق پوجا است، اما زمانی که رشما تهدید به خودکشی می کند، روپ با او ازدواج می کند.
خلاصه داستان: در دوران سلسله چوسون، ریونگ روزها در بازار به عنوان یک هولیگان عمل می کرد، اما شب ها دزدی بود که از مقامات دولتی فاسد سرقت می کرد تا به فقرا بدهد.
خلاصه داستان: یک قاتل که برای یک رئیس جنایت کار می کند عاشق یک زن می شود اما او با دوست دوران کودکی اش ازدواج می کند. بعداً وقتی زندگی زن و شوهرش از سوی رئیس جنایت در معرض تهدید قرار می گیرد، قاتل محافظ آنها می شود.
خلاصه داستان: یک مرد جوان توسط همکلاسی هایش طرد می شود، پس از اینکه یک دختر ناشنوا را مورد آزار و اذیت قرار می دهد تا جایی که او از آنجا دور می شود. سال ها بعد، او راهی برای رستگاری می شود.